بخشی از متن مقاله ساخت يابي الگوهاي مشارکت سياسي (مورد پژوهي: ايران در دوره جمهوري اسلامي) :
تعداد صفحات :26
هدف این مقاله بررسی ساختیابی الگوهای مشارکتسیاسی در جمهوری اسلامی است. رویکرد نظری این بررسی مبتنی بر دیدگاه ساختیابی گیدنز است. روش تحقیق این مقاله روش تطبیقی و تکنیک گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی است. در این مقاله ابتدا به بررسی ساختار نظام سیاسی در جمهوری اسلامی پرداخته شده و بر آن است که بنیادیترین ویژگی نظام سیاسی جمهوری اسلامی که بر مشارکتسیاسی موثر بوده, حق حاکمیت الهی است. به واسطه همین ویژگی بنیادین بوده که نظام جمهوری اسلامی در پی تقویت جامعه دینی در ایران بوده است. زیرا نیروهای سیاسی هوادار نظام سیاسی, برآمده از همین جامعه دینیاند. اما در کنار جامعه دینی, جامعه مدنی نیز حیات داشته که از دل آن نیرویهای سیاسی برآمدهاند که لزوما هوادار نظام سیاسی موجود نیستند. به واسطه عملکرد نظام سیاسی و بر اساس نظریه ساختیابی گیدنز سه الگوی مشارکتسیاسی در ایران شناسایی شده است. این الگوها عبارتند از: الف) الگوی رابطه تخاصم که پیروان آن بیرون از فرآیند مشارکتسیاسی قرار گذاشته شدهاند؛ ب) الگوی حمایتی که برآمده از جامعهدینی بوده و در پی صیانت از حق حاکمیت الهی هستند و به دلیل حمایت نظام سیاسی از پیروان این جریان فکری, بر اساس سلسله مراتب مشارکتسیاسی دارای الگوی مشارکتی فراگیر و چرخه کامل مشارکتسیاسی بودهاند؛ ج) الگوی سوم الگوی مشارکتسیاسی غیرحمایتی و برآمده از جامعهمدنی بوده که بر اساس سلسه مراتب مشارکتسیاسی دارای الگوی مشارکتی ناقص است و به طور مداوم در حال جذب و طرد از جریان اصلی قدرت سیاسی در ایران هستند.